حرفهای ربط:
حرف ربط کلمه هایی هستند که دوکلمه یا دو جمله را به هم عطف می دهند وآنها را هم نقش و هم پایه یکدیگر می سازند یا جمله ای را به جمله ای دیگر ربط می دهند و یکی را وابسته دیگری قرار می دهند:
🌈🌈مثال:مجید وبهروز را در خیابان دیدم . در این جمله(و) حرف عطف است و مجید وبهروز هردو مفعول است.
حرفهای ربط ساده:
اگر- اما- خواه-نه-لیکن
حرفهای ربط مرکب:
همینکه- به هر حال – هرگاه که – همان طور
🌈🌈جمع مکسر:
اسمهای عربی که هیچ یک از نشانه های جمع را نداردبلکه گاهی با تغییر حرکت و گاهی با افزودن وکم کردن حرف یا حروفی بصورت جمع در می آیند و در عربی آنها جمع مکسر یعنی شکسته می نامند. زیرا صورت مفرد آنها می شکند . جمع مکسر مخصوص کلمات عربی است.
🌈🌈مثال:کتب – مجالس – اخلاق – وسایل – ادوار

◀️انواع «را»:
⏺1- «را»ی مفعولی: این نوع «را» بعد از مفعول صریح می‌آید.
ندانستیم فرصت را بدل نیست         زدام این مرغ وحشی را پراندیم (پروین اعتصامی)
⏺ 2- «را»ی فک اضافه یا بدل از کسره یا علامت مضاف‌الیه: گاهی بین مضاف و مضاف‌الیه جدایی می‌افتد و جایشان جابه‌جا می‌شود، کسره حذف و به جای آن «را» می‌آید.
ملک را دل به هم برآمد. (سعدی)      یعنی: دلِ ملک   
⏺ 3- «را»ی حرف اضافه: این را در معنای یکی از حروف اضافه به کار می‌رود و از سیاق کلام، نوع حرف اضافه روشن می‌شود که معمولاً یکی از حروف اضافۀ «برای، به، از، در، بر» است.
⬅️ 3-1- «را» در معنی «برای»:
مصلحت را سخنی چند بگفتم. (سعدی)
یعنی: برای مصلحت
⬅️ 3-2- «را» در معنی «به»:
حاتم طایی را گفتند از خود بزرگ‌همت‌تر در جهان دیده‌ای یا شنیده‌ای؟ (سعدی)
یعنی: به حاتم طایی گفتند.
⬅️ 3-3- «را» در معنی «در»:
شب را در بوستان با یکی از دوستان اتفاق مبیت افتاد. (سعدی)   
یعنی: در شب
⬅️ 3-4- «را» در معنی «بر»:
آب بریز آتش بیداد را           زیرتر از خاک نشان باد را (نظامی)     یعنی: بر آتش بیداد آب بریز
⬅️ 3-5- «را» در معنی «از»:
خان سالار را پرسید حال این مرغ بازگوی. (تاریخ سیستان) یعنی از خان سالار پرسید.
⏺ 4- «را»ی تقویت نهاد: در متون گذشته نوعی از «را» بعد از نهاد آمده‌است که بدان تقویت نهاد می‌گویند. برخی آن را زائد می‌دانند:
که ما را در این مدّت چندان غصه می‌خوریم. (سمک‌ عیار)
⏺ 5- «را» در معنی «حرف تأکید»: این نوع را نیز به‌ظاهر زائد است، اما برخی دستورنویسان معتقدند که بعید است کاربرد آن بدون ارادة معنی خاصی باشد، لذا آن را «را»ی تأکید گرفته‌اند.
من نیز اگرچه ناشکیبم روزی دو برای مصلحت را (سعدی)
⏺ 6- «را»ی «قسم و استرحام»: این را در معنای «به خاطر» می‌آید و در این صورت کلمۀ همراه آن متمم است نه مفعول:
سخن درپرده گفتی با حریفان        خدا را زین معما پرده بردار (حافظ)
یعنی: به خاطر خدا
⏺ 7- «را» در مفهوم ضمیر ملکی «آنِ»:
گرم خیر بکنندم به قیامت که چه خواهی؟        دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
⏺ 8- «رای» تبدیل فعل: این «را» همراه افعال مصدر «بودن» می‌آید و معنای فعل را به «داشتن» بدل می‌کند، لذا تبدیل فعل نام دارد.
آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین (سعدی)
یعنی: آسمان حق دارد.
⏺ 9- «را»ی «تخصیص و انحصار»: در معنای مخصوص و منحصر می‌آید.
منت خدای را عزّ و جلّ که طاعتش موجب قربت است. (سعدی)
یعنی: منت مخصوص خداوند است